داستان خنده دار مرد و گربه باهوش
9 تیر 1391 | نسخه قابل چاپ | نویسنده : Shahrak
ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻮﻭﯼ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺁﻗﺎﻫﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺷﺮ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﻪ، ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻠﺶ ﻭ ۴ ﺗﺎ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺍﻭﻧﻄﺮﻑ ﺗﺮ ﻭﻟﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻫﻪ ﺍﺯ
ﺍﻭﻥ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ.
:-D
ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺍ ﺭﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ، ﺍﻣﺎ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯼ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ.
یک ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﻭ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺸﺘﻦ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻠﻮﺍﺭ ﻭ ﭘﻞ ﻭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻭ. . .ﺧﻼﺻﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﻭ ﭘﺮﺕ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ. یک ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ، ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ.
ﺯﻧﺶ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ.
ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ” :ﺍﻭﻥ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﺮﻩ ﺧﺮ
ﺧﻮﻧﺲ؟”
ﺯﻧﺶ ﻣﯽ ﮔﻪ ﺁﺭﻩ.ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﮔﻮﺷﯽ
ﺭﻭ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ، ﻣﻦ ﮔﻢ ﺷﺪﻡ!!!!
.
.
.
.
.
.
.اگه حالشو داشتید یه نظر کوچیک بذارید!
@@@
موضوعات مرتبط با این مطلب : یادداشت های خنده دار
____________________________________________________
برچسب ها: داستان خنده دار,داستان کوتاه و خنده دار,داستان بسیار کوتاه خنده دار
برچسب ها: داستان خنده دار,داستان کوتاه و خنده دار,داستان بسیار کوتاه خنده دار
:-D
سلام
خیلی قشنگ بود دوست من.
می گم شما هدفت از وبلاگ نویسی چیه؟
من خودم هدف اولم کسب درآمد بود اما فهمیدم پولی توش نیست!
اگر شما روابط اجتماعی مد نظرت باشه بنظرم فیس بوک بستر مناسب تری باشه!
اینم گفتم چون نوشته بودی یه نظر کوچولو بذارین!!

پاسخ : : هدف من فعلا جذب ترافیکه. شبکه فیسبوک شاید در کوتاه مدت بستر مناسبی باشه ولی به این خاطر که بسیار یکنواخت هستش، امکان مانور های تبلیغاتی رو نمیده. و همچنین بهتره به اینترنت تنوع داده بشه، نه اینکه ترافیک اینترنت رو یکجا مثل فیسبوک متمرکز کرد، حتی اگه هدف اصلی روابط اجتماعی باشه.
راستی تا یادم نرفته، من واسه اتصال دامنه زیاد خرج نکردم، سالی کمتر از هشت هزار تومن خرج داره. اطلاعاتش توی همین وبلاگ هست.
یا اینکه برید به این نشانی:
ns1.samenblog.com
باز هم ازتون سپاسگزارم.
راستی تا یادم نرفته، من واسه اتصال دامنه زیاد خرج نکردم، سالی کمتر از هشت هزار تومن خرج داره. اطلاعاتش توی همین وبلاگ هست.
یا اینکه برید به این نشانی:
ns1.samenblog.com
باز هم ازتون سپاسگزارم.